گل ها زود پژمرده می شوند.
گاهی نگران شازده کوچولو می شوم،تا سیاره اش فاصله ی زیادی است،اگر وقتی رسید گل زیبایش پژمرده شده بود،یا باد گلبرگ های گل زیبا را گرفته بود،آنوقت چه؟
آنوقت شازده کوچولو مواظب کدام گل باشد؟گل دیگری هم جای گل قبلی را پر نمی کند،آخر گل هر کس برای خودش یکتاست!اگر هزاران گل با همان عطر و رنگ هم وجود داشته باشد،هیچ کدام برای شازده کوچولو گل خودش نمی شود!
وقتی تصور می کنم آن گل پژمرده شود،نگران آن لحظه ای می شوم که شازده کوچولو به سیاره اش می رسد و با آن صحنه دلخراش مواجه می شود!آن وقت غصه دل کوچکش را پر می کند و شاید از آن لحظه هیچ ستاره ای به مرد خلبان لبخند نزد،فکر می کنم از آن لحظه غروب های سیاره کوچک شازده کوچولو برایش معنای دیگری پیدا می کند.
اما کورسویی در اعماق ذهنم می درخشد!
شاید روزی دگر،جایی دگر از سیاره کوچک شازده کوچولو گل دیگری بروید که...
کسی چه می داند!
دوست ندارم این کورسو را منکر شوم، اما دیگر هیچ گلی آن گل نمی شود...می بخشید!
تا بعد!
میروید و جایش را میگیرد نگران نباش!!!!
از دل برود هر آنچه از دیده برفت.........
چرا میخواهی بگذاری گلت پژمرده بشه که منتظر باشی یکی دیگه جاش رو پر کنه؟ مواظب گلت باش!
اگه قرار بود که دنبال گل دیگه ای بره همونجایی که بوستان پر گل را می دید یک گل زیبا را برای خودش انتخاب می کرد
ولی شاهزاده کوچولو برای رسیدن به گلش بود که رفت سراغ مار(حلال همه مشکلات)
شاد باشی